من سرطان دارم ، سرطان عشق.دواي درد من معشوقم هست ، و تاريخ مرگم برابر جدايي او از من مي باشد.دواي دردم رسيدن به معشوقم هست ، و تاريخ شفايم گرفتن دستان او و رسيدن به او مي باشد. پس خداوندا دواي درد مرا به قلبم برسان تا اين کابوس وحشتناک سرطان و مرگ به خاطر جدايي از عشق را از وجودم محو شود الهي به اميد
آهاي عاشقان عشق را براي قلبش بخواهيد نه براي هوس و خوش گذارني و گذراندن لحظه هاي زندگي با هدف عاشق شويد و با عشق نيز از اين دنيا برويد.وصيت من به همه عاشقان و آدميان همين چند جمله بود
آرزوي پرواز را دارم ، پرواز از اين سرزمين بي محبت ميخواهم سفر کنم ، سفر به سوي سرزمين خوشبختي ها و کاش همسفري بود و آن همسفر من تو بودي آروزي شنيدن صداي نفسهايت را دارم
و عشقم قفسی ست از پرنده خالی ,افسرده و ملول, در مسیر توفان تلاشم که ,بر درخت خشک بهت من آویخته مانده است و با تکان سرسامی خاطره خیزش سرداب مرموز قلبم را از زوزه های مبهم
هيچکس لياقت ديدن اشکاي تو رو نداره اوني که داره هيچوقت اشک تو رو در نمي اره
ميداني چه مي شود وقتي تمام احساساتت و عشقت را جمع كني و همه را به يك نفر هديه كني ..! مايه نشاطش باشي و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بي اعتنا باشد و بي تفاوت . اينچنين است كه لحظه هاي خاموشي جان مي گيرد
زندگي دفتري از خاطرهاست ... يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک ... يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ،چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد... ما همه همسفريم
مي دونستي اشک گاهي از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسي مي توني هديه کني اما اشک رو فقط براي کسي مي ريزي که نمي خواي از دستش بدي
زندگي شهد گل است ميخوردش زنبور زمان
آنچه مي ماند از آن عسل خاطره هاست...
نشنو از ني ني حصيري بينواست بشنو از دل دل حريم کبرياست
ني بسوزد خاک و خاکستر شود دل بسوزد خانه ي دلبر شود...
|